بسم الله الرحمن الرحیم
شهید گمنام سلام، شاید سلام من و امثال من دردی برای تو باشد ولی من به سلام کردن به تو نیازمندم تا روزنه ای باشد برای روزی خدائی شدن.
شهید گمنام نیستی ببینی ما چگونه گرفتار خودیم. گرفتار صدای من و غصه من، گرفتار نوای قصه من، گرفتار چاق کردن من ز قبل بیشتر، گرفتار کینه برای منیت.
شهید گمنام نیستی ببینی چقدر راه تان را کنم طی، چه گویم که حتی به قدر یکی یا دو میل هم به راه شما نیستم. کجائی ببینی که راه شما را گرفتیم سنگ تا فقط به به و چه چه اش باشد و غیر آن هیچ.
کجائی ببینی که غیرت ز شهرها که رفت بدنبال آن مرد و مردها نیز می روند.
ولیکن گرچه اینگونه شد شهر ما ؛ به گرد ولـــیّ و رهبــر مرد ما، چه بسیار شیران بی ادعا زنند نعره ای از وفا، و دشمن رمیده از این شیربچه ها.
شهید گمنام ببین که دشمن گرچه در خانه شد ، ولی بس که دید مرد جنگ ، ز غصه خود آواره.