سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قصه حکیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی عاشقانت را عاشق شدی و خونین بال پذیرفتی

الهی عاشقانت عاشقت گشتند و سر از پا نشناخته بسویت پر کشیدند

الهی عارفان روی تو با یک نگاه نور تو رفتند بسوی قله پرواز و مستی

الهی هر شب حمله نوشتی نام عشاقت را برای غسل با خون شهادت

الهی غسل خون کردند آن یاران ولیّ امر و سویت عاشقانه صف کشیدند

الهی جان شیرین را برایت هدیه کردند آن شهیدان خدائی ، ولی امروز چه؛ جان از تو و نان از تو دست را به دست دشمنان ات داده اند بعضی!

الهی تیر و ترکش بود سفیر مهر تو بر با وفایان طریقت

الهی گرچه تیر از دست دشمن می پرید اما به عشق روی تو خوب می درید

الهی سینه ها آتش گرفته بود ز نامت ، اذن تو می داد نجاتش

الهی آفتاب داغ خوزستان ز خون شاهدان سردش بشد

الهی برگ برگ کتاب داستانی و تاریخ از سبکبالان میدان های مین صد پاره شد

الهی زندگی بی وقت پرواز با شهادت مردگی هست...




موضوع مطلب : مناجات

ارسال شده در: دوشنبه 92/4/3 :: 11:52 عصر :: توسط : khak

هیچ قصه ای قصه شهید گمنام نمی شود.


هیچ قصه ای قصه شهید گمنام نمی شود.

پیوندها
RSS Feed
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 46757

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید